بنام خدا در ظلمتِ بیبرقی، چراغِ همدلی را روشن نگه داریم…”
این روزها، سایهی بیبرقی بر زندگیمان سنگینی میکند. هر جرقهای که در خیابانها میپرد، هر لرزشِ ناگهانیِ چراغها، یادآور این است که گویی برق، این رگِ حیاتِ زندگیِ مدرن، نفسهایش به شماره افتاده است.
اما آیا این تنها تقصیرِ کمآبی، تحریمها یا گرمای طاقتسوز است؟ یا شاید ما نیز، در این خانهی بزرگ به نام ایران، کمی از همدلی و مسئولیتپذیریمان کاستهایم؟
برق، فقط جریانِ الکتریسیته نیست؛ جریانِ زندگی است. وقتی کارگاهها و صنایع، بیمهاباً دستگاههای پر مصرف را روشن میگذارند، وقتی در خانهها، لامپهای اضافه میسوزند و کولرها در اوج گرمای ظهر بیوقفه کار میکنند، گویی قطرهقطره، حیاتِ این سرزمین را به هدر میدهیم.
اما بحران، همیشه فرصتی است برای بیداری. کم مصرف کنیم، نه کم زندگی! صرفهجویی، به معنای محرومیت نیست، بلکه هنرِ استفادهی هوشمندانه از نعمتهاست. یک لامپِ خاموشِ اضافه، یک درجه تنظیمِ بالاتر کولر، خاموش کردنِ دستگاههای بیکارِ صنعتی در ساعات اوج مصرف—همهی اینها، قدمهای کوچکی هستند که اگر با هم برداریم، کوهِ مشکلات را جابهجا خواهیم کرد.
این بحران، آزمونی برای همبستگی ماست. شهرداری و شورای اسلامی شهر، از شما، همشهریانِ عزیز، میخواهد که در این مسیر همراهی کنید. بیایید باور کنیم که هیچ مشکلی پایدار نخواهد ماند اگر دستدردست هم دهیم. این تاریکیها، اگرچه سخت است، اما گذراست—به شرطی که چراغِ مسئولیتپذیری و همکاری را در دلهایمان روشن نگه داریم. یادمان باشد: _”قطرهقطره جمع گردد، وانگهی دریا شود.”_ امروز، هر اقدامِ کوچکِ ما، فردا، نورِ امیدی برای این شهر و این سرزمین خواهد بود.
به امید روزهای روشنتر…